تفاوت‌شناسی مذاکرات ۱۳۹۲ با ۱۴۰۴

کد خبر: 1361237

در سال ۱۳۹۲، ایالات متحده تحت رهبری باراک اوباما با بهره‌گیری از دیپلماسی چندجانبه، اجماع جهانی علیه ایران را تقویت کرد. اما از دوره دونالد ترامپ (۱۳۹۶- ۱۴۰۰) و پس از آن، رویکرد واشینگتن به سوی یکجانبه‌گرایی و ملی‌گرایی سوق یافت. درگیری امریکا در بحران اوکراین (۲۰۲۲ به بعد) و تمرکز بر رقابت با چین، توان اجماع‌سازی این کشور را کاهش داده است. داده‌های اقتصادی نشان می‌دهد که تحریم‌های یکپارچه علیه ایران، به دلیل عدم همراهی کامل متحدان سنتی امریکا، از اثربخشی پیشین برخوردار نیستند

تفاوت‌شناسی مذاکرات ۱۳۹۲ با ۱۴۰۴

در دو دهه اخیر، روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا تحت تأثیر منازعات هسته‌ای، تنش‌های ژئوپلیتیک، و تحولات جهانی قرار داشته است. از گفت‌و‌گو‌های اولیه هسته‌ای در دهه ۱۳۸۰ تا توافق برجام در سال ۱۳۹۴ و خروج امریکا از آن در ۱۳۹۷، این روابط در بستری پویا و متغیر شکل گرفته است. با توجه به مذاکرات غیرمستقیم کنونی، بازخوانی تجربه‌های گذشته و تحلیل شرایط حاضر، نیازمند بررسی تطبیقی تفاوت‌ها در وضعیت جهانی و داخلی ایران در دو مقطع ۱۳۹۲ و ۱۴۰۴ است. این یادداشت با رویکردی تحلیلی و با تکیه بر تحولات ساختاری پرداخته و ملاحظات نهایی را پیش از پایان مذاکرات پیشنهاد می‌دهد. 

 دگرگونی در نظم بین‌الملل

۱. تغییر سیاست خارجی امریکا: در سال ۱۳۹۲، ایالات متحده تحت رهبری باراک اوباما با بهره‌گیری از دیپلماسی چندجانبه، اجماع جهانی علیه ایران را تقویت کرد. اما از دوره دونالد ترامپ (۱۳۹۶- ۱۴۰۰) و پس از آن، رویکرد واشینگتن به سوی یکجانبه‌گرایی و ملی‌گرایی سوق یافت. درگیری امریکا در بحران اوکراین (۲۰۲۲ به بعد) و تمرکز بر رقابت با چین، توان اجماع‌سازی این کشور را کاهش داده است. داده‌های اقتصادی نشان می‌دهد که تحریم‌های یکپارچه علیه ایران، به دلیل عدم همراهی کامل متحدان سنتی امریکا، از اثربخشی پیشین برخوردار نیستند (گزارش شورای آتلانتیک، ۲۰۲۴). 

۲. تحولات اروپا و بحران انرژی: اروپا به دلیل وابستگی به منابع انرژی و فشار‌های اقتصادی ناشی از جنگ اوکراین، از سیاست فشار حداکثری امریکا فاصله گرفته است. گزارش آژانس بین‌المللی انرژی (۲۰۲۳) نشان می‌دهد که بحران انرژی، کشور‌های اروپایی را به‌سوی تنوع‌بخشی به شرکای تجاری، از جمله ایران، سوق داده است. این وضعیت، فرصتی برای ایران در جهت تقویت دیپلماسی اقتصادی فراهم می‌کند. 

۳. ظهور بلوک‌های جدید جهانی: جنگ اوکراین، شکاف میان روسیه و غرب را تعمیق کرد و مسکو را به چین نزدیک‌تر ساخت. چین، به عنوان بازیگری کلیدی در اقتصاد جهانی، با راهبرد‌هایی نظیر ابتکار کمربند و جاده، به تقویت بلوک کشور‌هایی که در برابر تحریم‌های غربی مقاومت می‌کنند، پرداخته است. گزارش مؤسسه بروکینگز (۲۰۲۴) نشان می‌دهد که همکاری‌های اقتصادی ایران با چین و روسیه، به‌ویژه در حوزه انرژی و زیرساخت، از سال ۲۰۲۰ رشد چشمگیری داشته است. این تحولات، بستری برای کاهش وابستگی ایران به غرب ایجاد کرده است. 

 تحولات در سیاست داخلی ایران: 

۱. همگرایی در سیاستگذاری: دولت مسعود پزشکیان (۱۴۰۳ به بعد) با رویکردی متفاوت از دولت روحانی نسبت به سیاست‌های کلان نظام، عمل می‌کند. در این دولت شکاف‌های تصمیم‌گیری کاهش پیدا کرده است. برخلاف دولت حسن روحانی که بعضاً با ایده‌های شخصی در دیپلماسی عمل می‌کرد، تیم مذاکره‌کننده کنونی، به رهبری عباس عراقچی، با ساختار‌های رسمی تصمیم‌گیری هم‌راستاست. این همگرایی، قدرت چانه‌زنی ایران را در مذاکرات تقویت کرده است. 

۲. تغییر انتظارات اجتماعی: تجربه ناکامی‌های پسابرجام، انتظارات عمومی از مذاکرات را واقع‌بینانه‌تر کرده است. برخلاف سال ۱۳۹۲ که توافق هسته‌ای به‌عنوان کلید حل مشکلات اقتصادی تلقی می‌شد، نظرسنجی‌های داخلی (مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۴۰۳) نشان می‌دهد که اکثریت جامعه، تأثیرات توافقات دیپلماتیک را محدود و مشروط به اصلاحات داخلی می‌دانند. این بلوغ اجتماعی، فشار روانی بر مذاکره‌کنندگان را کاهش داده است. 

ملاحظات مذاکرات غیرمستقیم: در جریان مذاکرات کنونی که در واپسین لحظات خود قرار دارد، پنج اصل کلیدی را باید جدی گرفت که مبتنی بر تجربه‌های گذشته و واقعیت‌های کنونی هستند:

۱. پرهیز از سیاسی‌سازی: تجربه مذاکرات ۱۳۹۲ نشان داد که رسانه‌ای شدن بیش‌ازحد گفت‌وگوها، به بهره‌برداری رسانه‌های معاند و ایجاد شکاف‌های داخلی منجر شد. تحلیل محتوای رسانه‌های غربی (مانند بی‌بی‌سی، ۲۰۱۵) نشان می‌دهد که سیاسی‌سازی مذاکرات، قدرت چانه‌زنی ایران را تضعیف کرد. مذاکرات باید در سطح نهاد‌های تخصصی و با کم‌ترین حاشیه رسانه‌ای پیگیری شوند. این به معنای نا محرم دانستن جامعه نیست بلکه در جهت جلوگیری از بسیج عواطف علیه منافع ملی است. 

۲. استقلال اقتصاد از مذاکرات: وابستگی معیشت عمومی به نتایج مذاکرات، آسیب‌پذیری روانی جامعه را افزایش می‌دهد. تقویت اقتصاد مقاومتی، تنوع‌بخشی به شرکای تجاری (مانند قرارداد‌های اخیر با اعضای بریکس) و توسعه زیرساخت‌های داخلی، باید به‌صورت موازی با مذاکرات پیش روند و درباره آن پیام‌های آشکاری از وزارت خارجه به جامعه ارسال شود. گزارش بانک جهانی (۲۰۲۴) نشان می‌دهد که کشور‌هایی با اقتصاد متنوع، در برابر تحریم‌ها مقاوم‌ترند. 

۳. روایت‌سازی فعال: در عصر جنگ روایت‌ها، دستگاه دیپلماسی باید با ارائه روایت‌های پیش‌دستانه و دست اول، از تحریف رسانه‌های معاند جلوگیری کند. تجربه مذاکرات وین (۲۰۲۱) نشان داد که فقدان روایت رسمی، به بزرگ‌نمایی شکست‌ها در افکار عمومی منجر شد. ایجاد یک تیم رسانه‌ای منسجم برای اطلاع‌رسانی هدفمند، ضروری است. 

۴. بازسازی تصویر اقتدار ایران: برخی محافل غربی، به‌ویژه پس از ترور سردار قاسم سلیمانی (۲۰۲۰)، تلاش کرده‌اند ایران را کشوری تضعیف‌شده جلوه دهند. اقدامات میدانی، مانند تقویت حضور منطقه‌ای و نمایش توان دفاعی، مانند رزمایش‌های اخیر در خلیج‌فارس در سال ۱۴۰۳، می‌تواند این تصویر را اصلاح کند. گزارش مؤسسه صلح استکهلم در سال ۲۰۲۴ تأیید می‌کند که ایران همچنان یکی از قدرت‌های برتر نظامی منطقه است. 

۵. هم‌افزایی با جریان‌های داخلی: جریان انقلابی، به‌عنوان بخشی از بدنه نظام، نسبت به توافقات غیرمطمئن حساسیت دارد. دولت باید این حساسیت را به‌عنوان اهرمی در مذاکرات به کار گیرد، نه آنکه در تقابل با آن قرار گیرد. تجربه مذاکرات ۲۰۱۵ نشان داد که همگرایی داخلی، قدرت دیپلماتیک ایران را افزایش می‌دهد. 

نقش راهبردی رهبری در سیاست خارجی: رهبر انقلاب، به‌عنوان محور ثبات سیاست خارجی ایران، نقشی بی‌بدیل در هدایت راهبردی کشور ایفا می‌کنند. در جهانی پرتلاطم و با دولتی غیرقابل‌پیش‌بینی در امریکا، وجود مرجعی با چشم‌انداز بلندمدت، از تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده جلوگیری می‌کند. سخنان ایشان در دی‌ماه ۱۴۰۳ که بر لزوم «حفظ عزت ملی» و «واقع‌بینی در مذاکرات» تأکید داشت، چارچوبی روشن برای دیپلماسی کنونی ارائه می‌دهد. 

فرجام سخن: مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا در سال ۱۴۰۴، در بستری متفاوت از سال ۱۳۹۲ قرار دارد. تحولات جغرافیای قدرت، از جمله کاهش نفوذ امریکا، ظهور بلوک‌های جدید و بحران‌های اقتصادی اروپا، همراه با تغییرات داخلی ایران، از جمله همگرایی در تصمیم‌گیری و بلوغ اجتماعی، فرصت‌هایی نو برای دیپلماسی ایران فراهم آورده‌اند. موفقیت این مذاکرات، نه در امضای یک توافق صوری، بلکه در پیگیری استراتژی جامعی نهفته است که شامل تقویت توان داخلی، بهره‌گیری از فرصت‌های جهانی و روایت‌سازی فعال باشد. در این مسیر، حفظ اصول عزت، حکمت و مصلحت، به‌عنوان میراث دیپلماسی انقلابی ایران، ضرورتی انکارناپذیر است.

منبع: روزنامه جوان


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
OSZAR »